مرج البحرین

ضمیمهسایز
D-133-7.pdf1.23 مگابایت

 نظیفه سادات مؤذن

 نشسته بود توی اتاق. شاید داشت قرآن می‌خواند که پیام قرآن ناطق را برایش آوردند. دخترکی نوجوان بود که سختی‌های دوران رسالت پدر را لحظه به لحظه چشیده و بزرگ شده بود...