باور

ضمیمهسایز
D-100 -17.pdf254.99 کیلو بایت

 زینب جعفری

 پیرمرد راهش را به سوی بازار ادامه داد هنوز چند قدمی با بازار فاصله داشت که صدای طبل جارچیان را شنید و به دنبال آن فریادی که می گفت «بشتابید! فردا سپاهی دیگر عازم جنگ است...