وقايع اتفاقيه
وقايع اتفاقيه
سردبير اضافي
عيدي
اگر ديديد خبري در سال 88 بوده و ما تفسيرش را ننوشتيم همهاش تقصير اين دبير تحريريه است از بس که هولمان کرد هي چپ رفت و راست آمد گفت: زود باش... دير شد... وقت نداريم... تازه شانس آورديم زياد حرفش را گوش نکرديم وگرنه تفسير «ريگي» هم از دستمان درميرفت هرچه هم بهش ميگوييم وقايع اتفاقيه سال 88 را بايد بعد از پايان سال 88 نوشت ميگويد: نه خير، مجله فخيمه بايد قبل از سال نو چاپ شود تا اگر کسي خواست مجله را بعنوان عيدي به دوستان و آشنايان بدهد آماده باشد. [!]
يک پيشنهاد
بلافاصله بعد از درآوردن (يعني دستگير کردن) «ريگي» حتي قبل از اعتراف کردهن اين جنايتکار، اربابانش به دست و پا افتادند که: اصلاً ما ارتباطي با اين يارو نداريم و از حالا گفته باشيم هر چه او اعتراف کند دروغ است و دروغگو هم جايش توي جهنم است. تازه ما خيلي هم خوشحاليم که اين تروريست را دستگير کرديد. ولي مگر ما دست برداريم هي تند و تند اعترافات ريگي را پخش ميکنيم. او هم هي تند و تند در اعترافاتش به اربابهايش اظهار ارادت ميکند. اربابها هم هي تند و تند تکذيب ميکنند. از آنجا که ما ثابت کردهايم همواره ابتکارات خوبي را در اين ستون ارائه ميدهيم اين بار هم تصميم گرفتيم ابتکاري ارائه دهيم که همه انگشت به دهان بمانند. ابتکار اين است: براي اين که راستي گفتار اربابان اين بابا، يعني آمريکا و انگليس و بقيه بر و بچشان ثابت شود آنها بيايند جلوي دوربينهاي تلويزيون کفشهايشان را از پا در بياوردند و بتکانند در اين صورت امکان وقوع دو حالت هست: يا هيچ «ريگي، توي کفششان نيست و ادعاهايشان ثابت ميشود يا کفشهايشان پر از «ريگي» است تق و توق زمين ميريزد و رسوا ميشوند (که البته ما در مورد حالت دوم مطمئن هستيم)
پرواز به سمت آفريقاي جنوبي
در سال 88 مسابقات مقدماتي جام جهاني هم شروع شد و تيم ملي ما هم با يک لشکر بازيکنان چند صد ميليون توماني، دلاري، يورويي و آماده باش به تمام مملکت محروسه از صدا و سيما براي حمايت همه جانبه (تبليغي، تشويقي، تهييجي) تا همهي هموطنان براي دست به دعا برداشتن و شرکتهاي اقتصادي براي حمايت مالي و کلي خدم و يال و کوپال و ادعا شرکت کرديم و با شايستگي تمام تيم کره شمالي که يک دهم امکانات ما را هم نداشت و پول بليط هواپيمايشان را به زور ميپرداختند به جام جهاني رفتند. البته نميدانيم چرا اين طور شد ولي ما هم به تلافي اين شکست کميته بررسي علت شکست راه انداختيم و نتيجه گرفتيم که بايد بيشتر پول بيتالمال را هزينه کنيم و ريخت و پاش را هم زيادتر کنيم شايد چهار سال ديگر امکان دارد صعود کنيم.
هديهاي سخاوتمندانه
يکي از هداياي سخاوتمندانه غرب متمدن به همهي دنيا در سال 88 آنفولانزاي خوکي بود که کشور ما هم از اين سخاوت بينصيب نبود. کلي برنامههاي پيشگيرانه تدارک ديده شد. چند نفر هم که از قبل سابقه بيماري داشتند مردند و... کلي دوا هم به نام آنفولانزاي خوکي به بازار آمد. واکسن آنفولانزا ناياب شد و... حالا که خطر اين بيماري کمتر شده بعضي از آدمهاي بدبين ميگويند اين بيماري کلک غربيها بوده که دواهاي روي دستشان مانده را آب کنند. عجب آدمهايي پيدا ميشوندها!
خوشه خوشه
اول گفتند: دانه دانه. بعد گفتند خوشه خوشه. باز گفتند: خوشه خوشه نه، دانه دانه هم نه.
بعد گفتند؛ خيالتان راحت همه يارانه ميگيرند.
باز گفتند بعضيها زياد ميگيرند بعضيها کم ميگيرند. بعد گفتند نه... آنهايي که کم ميگيرند هم زياد ميگيرند.
بالاخره گفتند: اصلاً شما کاري نداشته باشيد، ما کارشناسي ميکنيم و تصميمي ميگيريم که همه راضي باشند.
خب، شما خودتان قضاوت کنيد با اين وضعيت کسي ميتواند درباره طرح «يارانهبازي» مطلب بنويسد؟ حتي اگر اين شخص سردبير اضافي باشد؟
گردوغبار
درست يادمان نيست از چه روزي ولي همين امسال بود که گردوغبار شروع شد. اول فقط گلو ميسوخت و به سرفه ميانداخت. هواشناسي هم اعلام کرد بعد از انتخابات هوا صاف ميشود ولي بعد از انتخابات نه تنها صاف نشد بلکه غليظتر هم شد. ديگر آدم از يک متري هم جلوي خودش را نميديد. درباره منشاء اين گردوغبار هم نظرات متفاوتي ابراز شد، بعضيها ميگويند اين گردوغبار از خارج آمده، بعضيها ميگويند از داخل آمده، بعضيها ميگويند. منشاء اين گردوغبار هم داخلي است و هم خارجي، خلاصه هر چه پنجره و روزنه بود گرفتيم. خودمان هم تمام وقت ماسک زديم تا کم کم غبار خوابيد ولي عوارض آن هنوز هست.
خليج تا ابد فارس
وزير خارجه يکي از همين کشورهاي بند انگشتي آنور خليج هميشگي فارس گفته بود: شما اين آب را خليج فارس بناميد و ما هم آن اسمي که دوست داريم [!!!] چند مدت پيش هم يک خبرنگار عرب چنين پيشنهادي به وزير امور خارجه کشورمان داده بود که با پاسخ قاطع: «فقط خليج فارس» روبهرو شده بود.
گذشته از مضحک و غيرممکن بودن اين پيشنهاد يک پرسش از اين آقايان که تاريخ کشورشان به نيم قرن هم نميرسد مسئله را (روشن هست) روشنتر ميکند. به فرض اينکه شما براي خليج فارس اسمهاي جعلي هم بکار برديد اگر يک روز فرزندتان که زنگ آخر تاريخ داشتند به خانه بيايد و از شما بپرسد: بابا، اين جا را که ما زندگي ميکنيم قبل از سي چهل سال پيش که به يمن سياست تفرقه بيانداز و حکومت کن کفتار پير اسمي برايش گذاشتند و شد مثلاً کشور چه ميناميدند و اصلاً پدربزرگهاي ما زير بيرق کدام حکومت زندگي ميکردند؟ چه جواب ميدهيد؟ يا اينکه بر اثر کمي مطالعه آمد و از شما پرسيد: بابا مگر شما نميگوييد دروغ بد است و دروغگو دشمن خدا پس چرا در مورد خليج تا ابد فارس اسم جعلي به کار ميبريد؟ چه جوابي داريد که فرزندانتان را قانع کنيد؟