می آیم اما...

ضمیمهسایز
D-76 - 18.pdf3.28 مگابایت

 زینب جعفری

 اصلا خوابش نمی‌برد. به او فکر می‌کرد. از مدت ها قبل تصمیم داشت که روزی او را مهمان خانه‌اش کند، اما در تصمیمش مردد بود...