قصه های این وری

ضمیمهسایز
D-63 -10.pdf876.94 کیلو بایت

 حسن و گلدلوبیای سحرآمیز

 یکی بود، یکی نبود. یک مادر و پسری در همین نزدیکی ها زندگی می کردند که خیلی فقیر بودند. آنها از دار دنیا جز یک مشت خرت و پرت و یک گاو چیزی نداشتند...