آهوها در پناه تپه مقدس

ضمیمهسایز
D-41 -27.pdf332.47 کیلو بایت

 مجید ملامحمدی

 آهوها مثل باد می‌دویدند. شعله‌ی ترس در چشم های درشتشان زبانه می‌کشید. هارون که پشت درختچه‌ای ایستاده بود،‌ کمانش را روی شانه‌اش انداخت و داد زد. «اول سگ‌ها و بعد، بازها را در پی‌شان روانه کنید.»...