گل زعفران

ضمیمهسایز
D-37 -22.pdf136.05 کیلو بایت

 ترجمه: امیر دیوانی

 صبح یک روز پاییزی، پس از اسباب کشی من و شوهرم به منزل جدید، در طبقه‌ی بالای آن، بچه ها سرگرم باز کردن وسایل بودند و من از پشت پنجره به پدرم می نگریستم که در زمین چمن جلویی مرموزانه قدم می‌زد...