احمد به بخارا می رود
ضمیمه | سایز |
---|---|
didar _ 167 - 25.pdf | 1.54 مگابایت |
نویسنده نوجوان: سیدعلیرضا حسینی
احمد بچه ای بازی گوش بود. همیشه از درس هایش عقب می افتاد؛ اما دوستش جواد بر عکس او بچه ای با هوش بود معمولا در درس هایش موفق. برای همین عمعلم کلاس دومشان، آقای تمجیدی، به جواد گفت که به احمد در درسهایش کمک کند...