ببخشید اسم عطرتون چیه؟!

ضمیمهسایز
didar _ 85 - 26.pdf197.84 کیلو بایت

 زهرا حاجی‌پور

 چشمانش را تنگ کرد و از پشت عینک ذره‌بینی‌اش نگاهی به آن طرف خیابان انداخت. صف نانوایی مثل همیشه شلوغ بود و پاهای پیرمرد مثل همیشه ناتوان. چند نفری نوبتشان را به او دادند...