امام رهایی
ضمیمه | سایز |
---|---|
didar _ 105 -10.pdf | 2.37 مگابایت |
نظیفه سادات مؤذن (باران)
خیلی سخت نبود. تصور کردنش را میگویم نه تحمل کردنش را، چشمهایم را بسته بودم و تصور میکردم؛ اتاقی تاریک و نمور، با دیوارهایی سیاه و پوشیده از تارهای عنکبوت، با نور ضعیفی که از روزنهای کوچک به داخل میتابید...