دلی پر از شاپرک
ضمیمه | سایز |
---|---|
didar _ 12 -5.pdf | 465.09 کیلو بایت |
فاطمه بختیاری
مجید لباسهای نُواش را پوشید. شادی مثل چشمهای زلال در دلش میجوشید. پدر و مادرش آماده بودند. پدر به ساعتش نگاه کرد و گفت: زودباش مجید... دیر شد!...
ضمیمه | سایز |
---|---|
didar _ 12 -5.pdf | 465.09 کیلو بایت |
فاطمه بختیاری
مجید لباسهای نُواش را پوشید. شادی مثل چشمهای زلال در دلش میجوشید. پدر و مادرش آماده بودند. پدر به ساعتش نگاه کرد و گفت: زودباش مجید... دیر شد!...