اگر یادمان بود و باران گرفت
ضمیمه | سایز |
---|---|
didar _ 15 -16.pdf | 481.44 کیلو بایت |
ف. حجتی
همیشه وقتی روی زمین راه میرفتی کَف پایت قلقلک میشد. بعضی وقتها آن قدر داغ بود که به جای خنده، گریهات میگرفت و گاهی آن قدر سرد که حِس را از پاهایت میدزدید. پاهای کوچکت برهنه بود و با آن روی زمین راه میرفتی،...