اسیر اما سربلند، پای ارتفاع 172
ضمیمه | سایز |
---|---|
didar 67-68 -21.pdf | 461.5 کیلو بایت |
خاطرات آزاده حبیبالله معصوم
بخش دوم
قصه اسارتتان
من در سال 64 در سن 18 سالگی در عملیاتی که درون خاک عراق داشتیم، در منطقه چنگوله مهران به اسارت درآمدم. البته من دو شب پیش از اسارت فهمیدم که اسیر میشوم چون خواب دیده بودم که اسیر شدهام و در بغداد، در یک سلول هستم و یک عده را در آن سلول دیدم که از پهلو و از پا تیر خوردهاند...