امام حسین(علیه‌السلام) مرا یاد کنید

ضمیمهسایز
didar _ 77 -16.pdf529.35 کیلو بایت

 نیره قاسمی زادیان

 می‌رفتند مهمانی که «حسین» را در راه دید. داشت بازی می‌کرد. قدم‌هایش را تندتر برداشت تا زودتر برسد. حسین هم شروع کرد به دویدن. صدای زیبای خنده‌اش، کوچه را پر کرده بود. به خیال خودش، داشت از دست پدر بزرگ فرار می‌کرد...