دیدار

ضمیمهسایز
didar _ 18 -26.pdf4.99 مگابایت

مهدی توکلیان

 عمری است لحظه‌هایم به امید لحظه‌های سبز وصال می‌گذرد

 من،‌ بی سرو سامان به بدرقه فرداها می‌روم و غرقه در اندیشه «وصال» که مولا قبولم کند.

 وا فریادا چشمانم مدام سوز ندبه گرفته‌اند بوی باران و سبزه را حس نمی‌کنم هم پای آهوان اما،‌ پابرهنه‌تر در آستانه عشق و در صحرای انتظار...