مباهله

ضمیمهسایز
didar _ 24 -23.pdf511.48 کیلو بایت

 خدامراد سلیمیان

 در حالی که شلاقش را محکم بر مرکب فرود می‌آورد، با عصبانیت با خود حرف می‌زد. من که تا آن زمان خیال می‌کردم برای تجارت به یثرب می‌رود، دچار شک شدم. کم‌کم خودم را به او نزدیک کردم. دیدم که از مسیحی‌های نجران است...