از پهلویت خون می‌چکید

ضمیمهسایز
didar _ 26 -6.pdf250.99 کیلو بایت

 ف. حجتی

 تصویر اول

 آهسته آهسته چشمایت را باز کردی. تمام بدنت درد می‌کرد. پهلویت تیر می‌کشید. نمی‌توانستی حرکت کنی. دستت را آرام آرام بلند کردی. خیلی درد می‌کرد. بالای سرت دو صف طولانی از چشم‌های غافل جمع شده بود که با ترحم و شاید کمی هم با خشم تو را نگاه می‌کردند...