این بدن...

ضمیمهسایز
didar _ 27 -14.pdf546.43 کیلو بایت

مقداد

 چند ماهی بود که مصطفی به جبهه آمده بود و همان روز اول هم با مسؤول تدارکات گردان رفیق شده بود، ولی نمی‌دانست تا این حد رفاقت میان آنان پر رنگ می‌شود که روزی صیغه برادری بین هم بخوانند...