جوان! چرا اینجا ایستادهای؟
ضمیمه | سایز |
---|---|
didar _ 29 -12.pdf | 487.32 کیلو بایت |
نیره قاسمی زادیان
آفتاب آن قدر کم رنگ شده بود که به یک ساعت بعدش نمیشد امید بست. آرام آرام، سر و کله غروب پیدا میشد. ابری خونین در طرف مغرب دراز کشیده بود. سکوتی کنگ بر فضای اتوبوس خیمه زده بود...