جشن گل سرخ

ضمیمهسایز
didar _ 34 -11.pdf821.21 کیلو بایت

 محمدسعید نجاتی

 وقتی که دیدمش دیگر آن پیراهن فیروزه‌ای تنش نبود،‌ آن شال طلایی را نداشت، موهایش خاک آلود بود و در چشمانش خستگی و اشک می‌درخشید.

 خواب می‌دیدم؟ نه بیدار بودم، خودش بود. اما او؟ این کجا؟ برای چه؟ شاید دوباره از گلش قهر کرده؟!...