احکام آشنا
احکام آشنا
استفتائات متقلّبين
روحالله حبيبيان
«حملهور شد امتحانات آخر
سوي ماها از دبيران و دفتر
نروم جز راه پاک تنبلها
چونکه باشد راه آنها راه ما
تنبل باش! تنبل باش!
نمره تک يارت باد
تقلّب نگهدارت باد...»
نميدانم شاعر اين جملات موزون چقدر وقت گذاشته تا اين شعر را مطابق با وزن و قافيه سرود معروف و حماسي «حملهور شد ارتش خلق ايران ـ سوي دشمن از زمين و آسمان» که ترکيبي از ابيات فارسي و آذري است در بياورد، اما در هر حال بعد از بيان موضوع پرونده ويژه اين شماره توسط سردبير محترم در مورد امتحانات آخر سال و... اين شعر طنز بعد از حدود 20 سال ناخواسته به ذهنمان خطور کرد و ما هم حيفمان آمد که اين همراهي حافظه را ناديده بگيريم و با عرض معذرت مطلب اين شماره را با اين شعر قديمي عليرغم همه بدآموزيهايش آغاز کرديم.
به هر حال گرماي آخر بهار هر سال خواسته يا ناخواسته آميخته با گرماي امتحانات و آزمونهاي گوناگون است و در اين هفتههاي حساس و نفسگير يک بار ديگر انسان به اوج تواناييها و قدرتهاي پنهان جسمي و روحي خود پي ميبرد که چگونه يک جزوه 120 صفحهاي را بدون گذراندن هيچ کلاس تندخواني در عرض 3 ساعت مانده به امتحان ميخواند يا در 24 ساعت قبل از امتحان تنها با 5/2 ساعت خواب و خوردن يک وعده غذاي حاضري به حيات خود ادامه ميدهد.
ما هم در اين وانفسا تصميم گرفتيم نيم نگاهي به حواشي شرعي و فقهي آزمونها و امتحانات و شيوهها و راهکارهاي مرتبط با اين داستان بيندازيم و به برخي از سؤالات در اين زمينه پاسخ بدهيم.
تقلب کردن يا نکردن مسأله اين است!
مشتريهاي قديمي احکام آشنا به ياد دارند که در چند سال گذشته يک شماره را به طور کامل به بحث تقلب و احکام و حواشي آن اختصاص داديم و به همين خاطر بيان مجدد همه آنها ضرورتي ندارد. اما در هر حال نميشود سخن از امتحان به ميان آورد و ذکر خيري از بحث شيرين و البته هراسانگيز تقلب نکرد. به همين خاطر اشارهاي به اين مسأله ميکنيم.
از نظر فقهي حکم شرعي تقلب در امتحانات مختلف شرايط متفاوتي پيدا ميکند. مثلاً بين آزموني که براي تعيين و تکميل يک سهميه مشخص تحصيلي يا شغلي برگزار ميشود يا جوايز محدودي به افراد برتر داده ميشود با امتحاني که 20 گرفتن همه افراد يا مردود شدن همه تفاوتي ندارد تفاوتهايي وجود دارد.
قدر مسلّم آن است که در آزمونهاي استخدامي يا در امتحاناتي مانند کنکور که براي تعيين سهميه مشخصي از داوطلبان برگزار ميشود هر نوع تقلبي که منجر به جايگزين شدن فرد متقلب بجاي ديگري در نتيجه شود، مصداق حقالناس و حرام محسوب ميشود و حتي برخي از مراجع تأکيد کردهاند که اگر فردي به همين شکل در اداره يا نهادي شاغل شود حقوقهايي هم که ماهانه دريافت ميکند داراي مشکل شرعي است. در خصوص باقي موارد تقلب و وضعيت افرادي که خودشان تقلب نميکنند اما به ديگران تقلب ميرسانند و ساير جزئيات اين مسأله به شماره 62 مراجعه نماييد.
صحبت يه عمر زندگيه؟!
يکي از مسائلي که متأسفانه در سالهاي اخير بيشتر رواج پيدا کرده و در ايام امتحانات بخصوص در گير و دار مطالعات کنکور توسط دوستان زياد مطرح ميشود، مانع بودن برخي از تکاليف ديني براي موفقيت در امتحانات است.
شايد در نگاه اول اين حرف برايتان عجيب باشد اما به دفعات ديده شده که برخي از دانشآموزان يا والدينشان مراجعه ميکنند و ابراز ميدارند که براي موفقيت در امتحانات دانشگاه يا در آزمون سراسري مجبورند برخي از مسائل شرعي را کنار بگذارند!
در اين ميان هم بيشتر کاسه و کوزهها سر ماه رمضان و روزههاي واجب ميشکند. يعني بسياري از دانشآمزوان ادعا ميکنند اگر روزه بگيرند موفق به مطالعه کامل و برنامهريزي شدهشان نميشوند و مثلاً سرشان درد ميگيرد يا چشمشان خسته ميشود يا مجبورند بيشتر بخوابند و...
به همين خاطر ديده شده بعضي از اين دوستان به استنباط شخصي خودشان يا با استفتاء از مادر عزيز و دلسوزشان به اين نتيجه ميرسند که در وضعيت آنها که همه سرنوشت و آيندهشان در گرو رفتن به دانشگاه و موفقيت در ورود به با کلاسترين آنهاست، يقيناً روزه گرفتن واجب نيست. يا لااقل خوردن آن جايز است و ميتوان بعداً با قضا کردن آنها جبران مافات کرد.
نمونه ديگر هم نمازهاي واجب بخصوص نماز صبح است که در گير و دار مطالعات ميليمتري و حساب شده برخي عاشقان نمره دو رقمي به فراموشي سپرده ميشود. در نتيجه جوان عزيز امکان ندارد از برنامهريزي روزانه خود صفحهاي عقب بماند، اما متأسفانه در ماههاي آخر مانده به کنکور اغلب نمازهاي صحبش قضا ميشود! و البته عذاب وجداني هم وجود ندارد. زيرا نماز را ميتوان قضا کرد اما کنکور را خير!
يا بياطلاعي يا مشکل جهانبيني
افرادي که اين گونه فکر ميکنند غالباً آگاهي درستي از مسائل شرعي و ضوابط و قوانين آن ندارند.
درست است که در شريعت اسلام سختگيري وجود ندارد و در بسياري از موارد به مقتضاي حال مکلف تکاليف آسان و حتي حذف ميشود، اما اين تساهل و تسامحها هم براي خود ضوابطي دارد و نميتوان به تصور شخصي و با حساب دو دو تا چهار تاي خود حکم شرعي صادر کرد.
بهعنوان مثال هر چند وجوب روزه براي مواردي مثل حفظ سلامتي بدن يا سلامتي نوزاد و مادر با شرايط و مقررات خاص خود برداشته ميشود، اما در عين حال ضرورتهاي بسيار مهم ديگري مانند لزوم کار و امرار معاش و... مجوّز ترک اين واجب نميشوند و فقها در پاسخ به افرادي که تأکيد ميکنند با روزه گرفتن قادر به کار و در آوردن خرج خانواده نيستند ميفرمايند که حتي اگر ميتوانيد با قرض کردن خرج ماهيانه خود را تهيه کنيد و تمام ماه رمضان کار خودتان را تعطيل کنيد مجاز به ترک روزه گرفتن نيستيد.
و يا در خصوص نماز هم وقتي وجوب آن از بيماري که در بدترين وضعيت جسماني قرار دارد يا از فردي که در ميدان جنگ مشغول جهاد است برداشته نميشود، مسلماً از دوستان پشت کنکوري هم برداشته نميشود و حتي قضا کردن عمدي يک نماز صبح هم گناه محسوب ميشود.
در نتيجه اگر ميدانيد با مطالعه در ساعات آخر شب يقيناً براي نماز صبح بيدار نميشويد مجاز به اين کار نيستيد يا لااقل بايد راهکاري تضميني براي بيدار شدن بيابيد.
در ضمن فراموش نشود مشکل اصلي در اين مسأله به نوع جهانبيني افراد برميگردد و تنها کسي که همة سرنوشت خود را در زندگي دنيا ميبيند و از سرنوشت حقيقي و زندگي واقعي آخرتي خود غافل است ممکن است تکاليف واجب خود را براي رسيدن به يک موفقيت به ظاهر بهتر دنيايي فاکتور بگيرد. والّا کسي که افق نگاهش بسيار وسيعتر باشد هيچگاه حاضر به اين کار نميشود.
بهعلاوه يقيناً ارتباط با خداوند و توجه به دستورات ديني، نه تنها مانع موفقيت نخواهد شد بلکه خود بزرگترين عامل رسيدن به اهداف و آرزوهاي دنيايي نيز خواهد بود.
يک داستان واقعي
بد نيست به عنوان زنگ تفريح حکايتي از زمان جنگ نقل کنيم تا معلوم شود به قول معروف اگر ما صادقانه و خالصانه بندگيکنيم خداوند به خوبي رسم بندهپروري را بجا ميآورد.
نقل شده در زمان جنگ تحميلي يکي از جوانان بسيجي که مشغول آمادگي براي کنکور بود مدتي مانده به آزمون سراسري دچار يک عذاب وجدان ميشود که آيا صحيح است تکليف واجب خود؛ يعني جهاد را رها کند و در پشت جبهه مشغول درس خواندن باشد يا نه و خلاصه در اين درگيري دروني درس و مطالعه را براي خدا رها ميکند و خود را به عمليات ميرساند.
اتفاقاً در همان عمليات مجروح ميشود و به عقب منتقل و در بيمارستان بستري ميشود به مسئولين مربوط اطلاع داده ميشود که تعدادي از جوانان بسيجيکه براي کنکور ثبت نام کرده بودند در جبههها مجروح شدهاند و در بيمارستان بسترياند، ولي امکان امتحان دادن را دارند. به همين خاطر نمايندگاني از سازمان سنجش به همراه تعدادي سؤال به بيمارستانها ميروند و اين جوان عزيز هم در کمال آرامش و به دور از استرس محيط امتحان بر روي تخت بيمارستان کمپوت ميخورد و تست ميزده و پيرمرد مسئول سازمان سنجش هم تأکيد ميکرده «پسرم به خودت فشار نيار وقت زياده و...» و خلاصه بسيجي عزيز ما آن سال هم به تکليف واجب خود رسيد و هم با موفقيت کنکور خود را پشت سرگذاشت؛ بهقول بچهها «داشته باش!؟»
به حق چيزاي نشنيده!؟
يکي از سؤالاتيکه از قديم در بين علماء مطرح ميشد، اين بود که آيا ميتوان جواب سؤالات علمي را از راههاي غير معقول مانند علوم غريبه «جفر، رمل و...» به دست آورد يا نه؟
ممکن است فکر کنيد بابا جواب اين مسأله هر چه باشد مربوط به گذشته است نه امروزه روز که ملت ديگر عقلشان گرد نيست که دنبال اين مسائل بروند و...
در حاليکه اگر اهل بخيه باشيد ميدانيد که در همين عصر نانوتکنولوژي و فناوري سايبر و از اين قبيل اصطلاحات قلمبه سلمبه هم بشر هزاره سوم بيش از هر زمان ديگر گرفتار خرافات و توهّمات است و در هر وبلاگ و سايت کوچک و بزرگ ستوني تحت عنوان فالگيري و طالعبيني يافت ميشود و تبليغات فروش خرمهره و مهرهمار و از اين قبيل مزخرفات براي کسب موفقيت و جذب قلبها و... به چشم ميخورد. وقتي اين خرافات تا اين حد طرفدار دارد، علوم حقيقي و واقعي مانند «جفر» که ديگر جاي خود دارد.
البته در اين نکته با شما همنظريم که امروزه کسي به دنبال يادگيري اين علوم براي حل سؤالات کنکور نيست و استفاده از اين ابزار غير متعارف براي نتيجه گرفتن در آزمونهاي گوناگون نتيجهبخش هم نخواهد بود.
اما در عين حال راهکارهايي جديد در همين زمينه وجود دارد که ادعا ميشود با استفاده از اين راهکارها ميتوان در آزمونهايي مانند کنکور به موفقعيت رسيد.
مهندسي معکوس
يکي از اين روشها که تبليغات قابل توجهي هم در مورد آن ميشود و حتي سايتهاي رسمي و کلاسهاي مشخصي در خصوص آن بر پا شده است «مهندسي معکوس» است.
اصل مهندسي معکوس بر اساس يک راهکار کاملاً علمي و منطقي شکل گرفته که در آن از نتيجه و محصول پاياني، به کيفيت ساخت و روند تهيه آن محصول پي ميبرند.
مثلاً عدهاي دانشمند با ديدن يک ماشين جديد و تجزيه و تحليل آن در مييابند که سازنده اين ماشين چه طرح و نقشهاي را براي ساخت آن به کارگرفته و خلاصه بدون اطلاع از کيفيت ساخت يک محصول و تنها با بررسي پاياني به طراحي و فرآيند ساخت آن ميرسند.
همين داستان هم به شکلي در آزمونهاي تستي به کار گرفته شده و ادعا ميشود که با يادگيري فنون و روشهاي خاص مهندسي معکوس ميتوان دريافت که طراحان سؤال در هر سؤال تستي کدام گزينه را به عنوان گزينه درست قرار ميدهند.
به عبارت ديگر ادعا ميشود که بر اساس قواعد اين روش ميتوان فهميد طراح سؤال کنکور مثلاً در تست «225» کدام گزينه را به عنوان گزينه صحيح انتخاب کرده. در نتيجه بدون اطلاع از پاسخ درست ميتوان گزينه درست را علامت زد!
فارغ از صحت و سمق اين ادعا و نتيجه بخش بودن اين راهکار ـ که البته اصلاً معقول و منطقي به نظر نميرسد ـ اين سؤال مطرح ميشودکه اگر فردي با استفاده از اين روش در امتحان موفق شود، به نوعي تقلب انجام داده يا حق ديگري را ضايع کرده و کار خلاف شرعي انجام داده است يا خير؟
در پاسخ بايد گفت: هر چند هر امتحاني براي مشخص شدن افراد پر تلاشتر و موفقتر در زمينه مطالعات و تحقيقات همان علم خاص برگزار ميشود، اما در عين حال به نظر نميرسد استفاده از اين شيوهها نوعي تقلب به حساب بيايد و در نتيجه باعث تضييع در حق ديگري گردد. زيرا اين مسأله تفاوتي با آن ندارد که فردي چند سؤالي را که جواب آنها را نميداند به طور شانسي علامت بزند و اتفاقاً گزينه درست را انتخاب کرده و همان چند انتخاب باعث موفقيت او در نتيجه آزمون شود و يقيناً با انجام اين ريسک فرد تقلبي نکرده. مهندسي معکوس و شيوههاي خيالي آن هم در نهايت نوعي ريسک است که ممکن است در نتيجهگيري مفيد واقع شوند و بعيد است استفاده از اين شيوهها امري غير شرعي بحساب بيايند. بخصوصکه امکان استفاده از آن براي همه وجود دارد و درصد اثر بخشي آنها هم کاملاً محدود و به عنوان کمککار در کنار مطالعه منابع علمي آزمون به حساب ميآيد و در اکثر موارد هم نتيجه معکوس ميدهد.
نوش جان يا حرامشان شود؟
اما سؤال آخر آن است که پولي که اين مراکز و مؤسسات در قبال آموزش اين شيوهها ميگيرند صحيح و شرعي است يا خير؟ ضابطه اوليه در اين امور مقررات کشوري است که اگر اينکلاسها نوعي شيادي و کلاهبرداري محسوب شوند و کاري خلاف قانون به حساب بيايند تکليف کسب درآمد از اين راه هم معلوم است.
اما اگر منع قانوني در اين زمينه وجود ندارد، از نظر فقهي در صورتي اين آموزش و پول گرفتن در برابر آن صحيح و مجاز خواهد بود که واقعاً شيوه و راهکاري معقول مطرح باشد و دانشآموز بيچاره بعد از چند جلسه متوجه نشود که هيچ حرف حسابي به او زده نشده و بدون آموزش هيچ شيوه و نکته خاصي چند ده هزار تومان هپلي هپو شده.
به عبارت ديگر اين پول گرفتن بايد در برابر هيچ يا به اصطلاح فقهي «اکل مال به باطل» باشد. حال چه اين شيوهها نتيجهبخش باشد و چه نباشد.
البته اگر در اين کلاسها نوعي نتيجهبخشي تضمين شده باشد، باز مسأله قدري فرق ميکند. اما اگر واقعاً راهکاري علمي ارائه بشود پول گرفتن در قبال آموزش آن در حالت عادي اشکال ندارد.
اميدواريم همه دوستان بدون توجه به اين شيوههاي مشکوک و گمراه کننده و با اعتماد به اندوختههاي علمي خود و اتکا به خداوند از همه آزمونها موفق و سربلند بيرون بيايند.