پسرانه
پسرانه
اين مارکدارهاي لعنتي!
رضا باقريشرف
يا دور از جون... دور از جون... مارکدار ميل داريد؟!؟
براي صفحة پسرانه که از فرط بادکردگي سوژه، به ترک ديوار هم کليد ميکند، موضوع فرا رسيدن عيد و آغاز دور جديد ماراتن خريد و داغ شدن مجدد تبِ سيستم «من بميرم و تو بميري چانهزني» و دربهدريهاي گشت و گذار براي پيدا کردن البسة مارکدار، سوژه بسيار خوبيست.
اين را هم اضافه کنيم که «نه داداشم!... گذشت زموني که فقط خانمها دنبال مارکدارها بودند!» که اي کاش آن زمان نميگذشت!!
با اين اوصاف، ما به قسمتي که مربوط به مارکدار پوشيِ خانمها ميشود هيچ کاري نداريم و عطايش را به لقايش بخشيديم!
ميماند قسمتي که مربوط به آقايان است و سهم صفحة پسرانه.
براي شروع بحث و قبل از آغاز روضة اين دفعهمان، بهتر است يک آمار ناقابلي از نرخهاي اجناس مارکدار پسرانه خدمتتان ارائه دهيم که حساب کار دستتان بيايد:
1. کفش
قيمت: در مواقع اورژانسي، کيف را هم که بگذاريد کنارش، ميشود 550 هزار تومان، ناقابل!
براي خريد کفش مارکدار که تشريف فرما شويد، با تذکر فروشنده مواجه خواهيد شد که «کيف مردانه همين مارک، ستِ کفشش است و جدا از هم فروش نداريم!»
2. لباس
لباسهاي مارکدار براي خودشان عالمي دارند. اکولايزر دار يا ساده؟!
قيمت: از 40 ـ 30 تومان بگيريد تا 300 هزار تومان.
در برخي موارد به جز مارکي که با بد سليقهترين وضع ممکن، روي لباس حک شده، فرق ديگري با توليدات داخلي ندارند.
3. شلوار
قيمت: بسته به جنس و مارک از 50 تا صد هزار تومان (بابت يک شلوار ناقابل که اکثراً مدل پاره پوره هستند!)
4. کت و شلوار
قيمت: از 400 تومان به بالا!
البته 400 ـ 200 هم هست که مثلاً بنجل هستند و براي اهل مارک و مارکبازي کسر شأن است اگر بپوشند!
5. ساعت
قيمت: از صد تومان بگير برو بالا... تا حدود يک ميليون و صد!
* مارکات را بده حال بيايم!
اما علت اينکه بعضيها انقدر دنبال مارکدارها هستند چيست؟!
روانشناسان معتقدند بيشتر خريداران اين اقلام، نه به خاطر پرستيژ و کلاس، که به خاطر اعتماد به نفس کاذبي که از پوشيدن اقلام مارکدار به ايشان القاء ميشود (و چيزي جز تلقينهاي پوچ فرد نيست) اقدام به خريد اين کالاها ميکنند.
* کلاهتان را سفت بچسبيد که باد بُردش!
اين همه روضه خوانديم که بگوييم کلاهتان را سفت بچسبيد که مثل بعضيها، کلاهتان را باد نبرد! به شهادت اکثر فروشندگان خوش انصاف اين اقلام، اين مارکها اصل نبوده و به هيچ عنوان از اسپانيا و ايتاليا و يا فرانسه به ايران نرسيدهاند.
به نقل از برخي کسبههاي پاساژهاي خاص تهران، يک مشت خياط ماهر (انصافاً ماهر) همين بيخ گوشمان جمع شدهاند (يعني ترکيه) و تند و تند از پارچههاي ترک و اندونزي و... به اسم جنس اصل شرکتهاي معتبر اسپانيايي و ايتاليايي، کالاي بنجل و تقلبي توليد کرده و جسارتاً، توي پاچة خريداران سادهدل ايراني اين اقلام ميچپانند!
حتي اگر با حوصله دنبال سر نخ را بگيريد، متوجه ميشويد خيلي از همين پارچههاي مثلاً ترک يا اندونزي، چيني از آب در ميآيند!
خب... شما چي فکر ميکنيد؟! کار به کجا رسيده که دوستان ترکيهاي و چيني ما از اين تب خريد اقلام مارکدار سوءاستفاده کرده و جنس تقلّبي را با رقمي گزاف وارد بازار داخلي ما ميکنند و نه تنها پوشش يک ايراني را تغيير ميدهند، که به اقتصاد و توليد داخلي لطمهاي غير قابل جبران وارد ميکنند.
با اين اوصاف و با اطلاع از اين واقعيت تلخ، باز هم خريداران اين اقلام به رَهِ خود ادامه ميدهند.
حالا اينکه به ترکستان ميرسند، الله اعلم؟!