نوروزنامه
نوروزنامه
رقيه نديري
ميگويند: خداوند عالم و آدم را در نوروز آفريده است.
ميگويند: وقتي جمشيد به آذربايجان رسيد دستور داد تخت جواهرنشاني را در جايي بلند رو به مشرق بگذارند و خود تاجي مرصّع بر سر نهاد و روي تخت نشست. هنگام طلوع آفتاب شعاع خورشيد بر آن تاج و تخت افتاد و مردم از ديدن دو تصوير نوراني در آسمان شاد شدند و آن روز را جشن گرفتند. عدهاي هم بر اين باور هستند که: در آن روز جشميد" ني" اي را شکست و از آن مايعي شيرين بيرون آمد. از آن مايع شکر درست کردند و حلوا پختند. پس رسم شيرني خوردن در نوروز با کشف شکر ارتباط دارد.1
درست است که کسي نميتواند ادعا کند فقط اقوام ايراني بهار را ميشناختند و آن را گرامي ميداشتند و براي آغازش مراسم و آيينهاي خاصي برگزار ميکردند؛ ولي اکثر محققان و نويسندگان اتفاق نظر دارند که مهم خاطره قومي نوروز و مفاهيم آييني آن است که سرشتي آريايي به خود گرفته و خصوصيتي ويژه يافته است. براي مثال «فردوسي جشن سده را ميراث هوشنگ و جشن نوروز را ميراث جمشيد ميداند؛ يعني ريشه و پيشينه هر دو جشن را به دوران پيش از تاريخ آريايي ميرساند.»2
پس از فروپاشي ساسانيان و غلبه اعراب بر ايران جشنهاي بزرگي مثل نوروز و مهرگان تا حدودي اهميت خود را از دست داد؛ چراکه اعراب شعائر ملي را به رسميت نميشناختند. اما اين جشنها مثل زبان و قوميت ايراني به فراموشي سپرده نشد و کار به جايي رسيد که امويان براي برگزاري آن باج و خراج بستند تا حدي که «در زمان معاويه مبلغ دريافتي به پنج تا ده ميليون درهم ميرسيد.»3
بعدها به خاطر نفوذ اشرافزادگان ايراني بر دستگاه خلافت عباسي نوروز بيشتر مورد توجه قرار گرفت و خلفاي عباسي با تقليد از شاهان ساساني نوروز را جشن ميگرفتند. سلام نوروزي داشتند و هديه دريافت ميکردند. مأمون عباسي اولين خليفهاي بود که شادباشها و سلامهاي نوروزي به سبک روزگار ساساني در دوره حکومتش رايج شد.
بعد از فروپاشي حکومت عباسيان و استقلال نسبي ايران، مردم همچون گذشتههاي دور به برگزاري آيينهاي مربوط به مهرگان و نوروز ادامه دادند و آن را نسل به نسل به آيندگان منتقل کردند.
بر اثر گذر زمان و وجود قوميتهاي مختلف اين جشنها در هر منطقه تا حدود کمي تغيير کرد ولي چارچوب اصلي و اهميت ويژهاش را از دست نداد.
با مطالعه آيينهاي نوروزي ايران ميبينيم که هر کدام با توجه به فرهنگ بومي منطقه محل سکونتشان، با مفاهيمي مثل سوري، پيک نوروزي، جشن آبپاشان و خوان نوروزي آشنا بودهاند که در اين فرصت به نمونههايي از اين مفاهيم اشاره ميشود.
سوري
در ابتدا بايد اشاره که چهارشنبهسوري اکنون با گذشته تفاوت فراوان دارد. «واژه سوري صفت پهلوي سوريک است. «ايک» پسوند نسبي و سور به معني سرخ به کار ميرود چون در شب قبل از آن روز آتش سرخ ميافروختند به سوري مشهور شده است. کجاوهبازي شال اندازي، فال گرفتن و گرامي داشتن آب و توجه به آن از آيينهاي سوري به شمار ميرود.
در کجاوهبازي، جوانان بيآنکه شناخته شوند. ريسماني را به جعبهاي کوچک ميبستند و آن را از سوراخ بالاي بامها يا از کنار پنجره به داخل خانه مورد نظر ميآويختند و صاحبخانه جعبه را از خشکبار و شيريني پر ميکرد.
رسم شالاندازان هم همينطور بود با اين تفاوت که بيشتر پسران نامزد به بام خانه عروس ميرفتند و شال خود را از بالاي بام به خانه ميآويختند تا خانواده عروس هديهاي به پر آن ببندد. در رسم شالاندازي گاهي هم هديهاي از سوي پسري جوان براي دختر خانواده گره زده ميشد و پذيرفتن يا نپذيرفتن آن نشان مهريا بيمهري خانواده نسبت به پسر بود و اکثراً با اين مقدمه عروسيهايي در نوروز سر ميگرفت. از ديگر رسمهاي چهارشنبه سوري ميتوان به کوزه شکستن، پختن حلوا و روي بام گذاشتن آن براي ارواح اشاره کرد.»4
پيکهاي نوروزي
«در روزهاي پاياني سال کهنه، گروهي در شهرها و روستاهاي مختلف ميگشتند و با خواندن ترانههاي شاد و بازي و نمايش، رفتن زمستان و آمدن بهار را مژده ميدادند.
اين پيکها را کوسه برنشين، آتش افروز، ميرنوروزي، پادشاه نوروزي و حاجي فيروز ميناميدند.»5
خوان نوروزي
«در آيينهاي باستاني ايران براي هر جشن يا مراسم مذهبي خواني گسترده ميشد و فراوردههاي فصل و خوراکيهاي گوناگون هم در آن ميچيدند. چيدن اشياء روي خوان ترتيب ويژهاي داشت و نماد انديشي اعداد مقدس در آن رعايت ميشد.
مردم تلاش ميکردند خوان از ويژگي منحصر به فردي برخوردار باشد. معمولاً در اين خوانها از بهترين سفرهها و نفيسترين قابها و شمعدانها استفاده ميشد که هنوز هم گذاشتن مرغوبترين خوراکي در ظروف نفيس در عيد نوروز ميان ايرانيان رايج است.»6
هفتسين
از روزگار ساسانيان ظروف نقشدار گرانبهايي از چين به ايران ميآوردند؛ که بعدها استفاده آنها در ميان مردم معمولي هم رايج شد و نام ظرفهاي کائولين به چيني و ظروف فلزي به سيني تغيير کرد. رسم بر اين بود که در آغاز بهار هفت عدد از اين ظروف را پر از نقل و نبات و آجيل ميکردند و در خوان نوروزي ميگذاشتند و به آن هفت سيني ميگفتند که با گذشت زمان به هفتسين تبديل شد.
گروهي ديگر بر اين باورند که در روزگار ساسانيان هفت شين بر سفره ميگذاشتند که شمع، شيريني، شهد، شمشاد، شقايق، شاخه نبات و شربت از معروفترين آنها بود. بعضي هم ميگويند رسم بود که هفت چين بر خوان نوروزي يعني هفت ميوهاي که از درخت چيده ميشد. اما محدود کردن آن به هفت چيزي که نامشان با سين شروع شود اصالت چنداني ندارد.7
اما نکته مهم اين است که جشن ورود سال نو جشن قراردادي، مصنوعي اجتماعي يا جنبشي سياسي و تحميلي نيست. بر پايي اين جشنها، خويشاوندي انسان و طبيعت را به ما گوشزد ميکند و به خاطر اين پيوند پاک است که نوروز با هر دين و مسلکي سازگاري دارد و از ايران باستان تا اکنون ادامه يافته است.
منابع
1. لغتنامه دهخدا.
2. نوروز باستاني، ابوعثمان جاحظ، ترجمه محمدرضا افتخارزاده، انتشارات مدّبر، 1384، ص20.
3. لغتنامه دهخدا.
4. آداب و رسوم نوروزي، بهرام فرهوشي، به کوشش هما کرامي و فرهوشي، تهران، بهانگير، 1386، ص8.
5. همان، ص36.
6. آداب و رسوم نوروزي، ص23.
7. همان.