پروانه‌های نیزار

ضمیمهسایز
didar _81 - 35.pdf275.64 کیلو بایت

 محدثه رضایی

 عباس جان! داشتی می‌رفتی توی تاریکی. ساکت را هم دستت گرفته بودی. پوتین‌هایت را هم پایت کرده بودی. داد زدم: «عباس جان! برگرد. نرو!» اما تو می‌رفتی، نمی‌دانم کجا. کاش بچه بودی!...