حرفهاي تنوري
حرفهاي تنوري
رضا خطيبي
با تشکر از مشتهاي کوبيده!
و با تشکر از بوقچي تيم مذکور (!) که خودش را به مشت محکم دروازبان اسطورهاي همان تيم کوبيد و بلافاصله روي زمين پخش و پلا شد.
و با عرض گلايه ويژهتر از پليس که در محل دعوا حاضر شد و با بروبچ تيم عکس دسته جمعي نگرفت! و فقط وظيفهاش را انجام داد و بدون تعارف خاطي را به کلانتري برد!
با تشکر و دستت درد نکنة اضافه خدمت مسئولان محترم وزنهبرداري، بابت جريمه 500 هزار دلاري براي فرار از تعليق!
همراه با احترامات اضافه، تشکر ميکنيم از «ح.ک» که بابت مصرف قرصهاي آسپرين، مظلومانه و طي اقدامي قبيحانه به دوپينگ متهم شد و با سکوتش مشت محکمي بر دهان «شايعهسازان» کوباند!
و با دست بوسي خالصانه خدمت باشگاه [...] که تماشاچيانش را با هزينهاي ناچيز و به صرف [کيک و سانديس] به ورزشگاهها کشاند!
و نيز با عرض [خجالت بکش؛ اين کارها چيه؟!] خدمت آقاي هدايتي که در فوتبالِ حال حاضر کشورمان، اقداماتي جديد انجام داده و قايمکي و بدون مصاحبه و جاروجنجال اقدام به آزادسازي زندانيان مقروض و پرداخت هزينههاي درماني يک اسطوره فوتبال نموده و نميگذارد جرايد و نشريات زرد از اين موضوعات مطلع شوند و توي بوق کنند و با تيتر آن، حسابي بفروشند!
خانمها آقايان؛
سر الکس فرگوسن...
درست در هياهوي جرياني که برخي مسئولان و چهرههاي ورزشي ايران، با ناصر حجازي در بيمارستان عکس يادگاري ميانداختند و وعدة سرخرمن براي تأمين هزينههاي درمانياش ميدادند، نامهاي از باشگاه منچستر يونايتد به دست ناصر حجازي رسيد که متن نامه را الان حتي پشههاي کرة مريخ هم ميدانند! (خب حالا!! خودمان ميدانيم مريخ پشه ندارد. شد ما حرف بزنيم و اونجوري نگاهمان نکنيد؟!)
حالا بعد از گذشت چند هفته از رسيدن نامه «فرگوسن» به دست ناصر حجازي، کم کم سر و صداها بيشتر شد و معلوم شد اين باشگاه پيش از اين نيز به نامههاي بسياري از نوجوانان و جوانان ايراني که از اين تيم خواستههايي همچون [ارسال پيراهن منچستر يونايتد] يا [ارسال بروشور و عکسهاي امضاء شده توسط مسئولان و بازيکنان] و... پاسخ داده و با صرف هزينههاي بالا، هداياي اين باشگاه را براي هوادارانشان ارسال کردهاند.
ما از اين خبر تکراري نتيجه ميگيريم باشگاه منچستر يوناتيد و «فرگوسن» خيلي آدمهاي علّاف و بيکاري هستند که به جاي صدور بيانيه بر عليه همکاران خود و نيز به جاي مصاحبه عليه يکديگر به چنين اقدامات پيش پا افتادهاي (!) روي آوردهاند و اصلاً هم حرفهاي نيستند و خيلي هم اخلاق مدار هستند (که اظهر من الشمس است که اخلاق در فوتبال جايي ندارد! و اينها انگار از اصول فوتبال حرفهاي ايراني بياطلاعند!)