هر کجا، هر طور ميخواهي بخوان
هر کجا، هر طور ميخواهي بخوان
اندکي اما تأمل کن، جوان
محمّد بهمني
خرداد آمده بود و همه را درسخوان کرده بود. راستي که چه معجزهاي دارد اين خرداد! کاري که 9 ماه تمام معلم و مدير و معاون و ناظم و پدر و مادر و غيره از دستشان برنيامد را به تنهايي انجام داد. همه را درسخوان کرد.
هر کسي شيوهاي براي خودش داشت. يکي از بچهها به مدت 3 هفته به حبس اختياري ميرفت. توي خانهشان اتاقي با سقف گنبدي داشتند که بيش تر براي انبار مواد خوراکي استفاه ميشد، ميرفت توي اتاق و کتابها را به قول معروف شخم ميزد که مبادا يک مطلب نخوانده باقي بماند. يکي ديگر از بچهها توي صحرا، زير درخت توت پتو پهن ميکرد و تا غروب درس ميخواند. يکي از بچهها که همه کتابهايش با توت رنگي شده بود بالاي همان درخت به يکي از شاخهها تکيه ميداد و گاهي هم توت نوشجان ميکرد.
حالا سالها ميگذرد و هنوز هم خرداد معجزه ميکند. همه را از محصل تا دانشجو و حتي پدر ومادرهايشان را علاقهمند به علم و دانش ميکند...
ولي حالا يک چيز براي من فرق کرده و آن، آشنا شدن با فضايي است که بيشترشان جور ديگري درس ميخوانند. اصلاً علت درس خواندنشان هم با علت درس خواندن خيليها فرق ميکند.
اگر خدا قسمت کرد و آمدي قم، زيارتت که تمام شد سري به مسجد بالا سر هم بزن. همانجا که کلي طلبه دوتا دوتا و سه تا سه تا دور هم جمع شدهاند و کتابي را وسط گذاشتهاند و بحث ميکنند. با وسواس کلمه کلمهاش را ميخوانند. يکباره يکيشان به دوستش ميگويد اين که شما گفتي درست نيست. با فلان صفحه کتاب ناسازگار نيست و... و بحث داغ ميشود.
يکي از اساتيدمان ميگفت: «اگر ميخواهيد خوب مطلب را ياد بگيريد، قبل از کلاس ده دقيقه درس جديد را مطالعه کنيد. سر کلاس حرفهاي معلم را توي يک دفتر بنويسيد بعد از کلاس درس را مرور کنيد و پاکنويس کنيد و بعد از مطالعه يک هممباحثه داشته باشيد. درس را براي هم بگوييد. آن وقت خودتان ميشويد استاد آن درس.»
اما براي شب امتحان هم يک راهکار وجود دارد. مطالب مهم کتاب را خلاصه کنيد. هر صفحه چند نکته مهم دارد به صورت تيتردار و جملههاي کوتاه بنويسيد. مثلاً اگر کتاب دين و زندگي را ميخواهي خلاصه کني، درس مربوط به اثبات خدا چند نکته اساسي دارد:
1. موضوع درس: اثبات خدا
2. دليل: نظم
3. عالم منظم است
4. نظم ناظم ميخواهد
5. عالم ناظم ميخواهد
اين شايد خلاصه 3 يا 4 صفحه کتاب باشد. که اگر شما حتي يک دور کتاب را خوانده باشي. با ديدن اين سر خطها همه چيز يادتان ميآيد. آن وقت ميتواني يک کتاب 150 صفحهاي را در 8 تا 10 صفحه دفترتان خلاصه کنيد و در يک ساعت همه کتابتان را مطالعه نماييد.
به اين شيوه، فيش نويسي يا نمايهزني هم ميگويند که البته کمي اين دو روش با هم فرق ميکند. ولي فرقشان مهم نيست. مهم شما هستيد که ميخواهيد مطلب را ياد بگيريد. پس امتحان کنيد تا در امتحانتان سربلند باشيد. البته سر به هوا نبايد باشيد!